سالهاست كه نيستم
خبر نداري
اين كه اينجاست سايه من است
من در شهر سياه شما گم شدهام
و شهر من
زير دود نفسهاي شما مرد
زير خاكستر سرد توهم شما خسته دلان
باور نميكنيد
اما شما هم با چراغ وهم سرد خود
در بيراههها گم شده ايد
به خيال خانهاي كه ديشب خراب شد