۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

دو گل

امروز چهارم خرداد ماه ساعت نه و چهل و پنج دقيقه مينا پنج ساله شد.

سحر شد روزگار من به کام است
تمام زندگی عیش مدام است
ميان اين دو گل مينا و مريم
نمي دانم گل و بلبل كدام است
يكي شه زاده عشق و تماشا
که مه پيش نگاهش سرخ فام است
يكي زیبا، شراب عشق و مستی
بدون او جهان کارش تمام است
خدا را شكر گويم تا قيامت
كه خلقت را چنين حسن ختام است

چهارم خرداد ماه يك هزار و سيصد و هشتاد و چهار



۲ نظر:

ali گفت...

من را خدمت مینا خانم برای تولدش بگو امیدورارم همیشه زیر سایه پدرو مادر خوب وسلامت و شادب باشه

مریم گفت...

سلام
محمد جان مینا برای ما چیزی بیش از یک بچه خوب یا مهربان یا هر چیز دیگری است.
مینا نقش بزرگی در زندگی ما داشت. روزگاری که ما فقط به مرگ می اندیشیدیم در ان زمان بودن کودکانه او که تنها در آغوش ما آرام می گرفت ما را به زندگی ای پیوند داد که چندان برایش تلاش نمی کردیم.
این ها را برای این نمی گویم که دختر توست و تو دوستش داری. بلکه ایمان دارم که حرف مرا تو می فهمی و می دانی این که می گویم مینا وجودش و حضورش برای ما لازم است یعنی چه. شاید تنها تو و مریم.