۱۳۹۰ خرداد ۹, دوشنبه

به یاد دکتر شفیعی کدکنی

این شعر در تاریخ جمعه 23 اردیبهشت 1390 در وبلاگ موازی http://mabasi.mihanblog.com/ منتشر شده است

دیروز شنیدم که دکتر شفیعی کدکنی به سفر فرانسه رفته است دلم گرفت

امیدوارم این خبر درست نباشد چون دلم می خواست به دیدنش بروم

یاد خاطره ای افتادم

نهم اردیبهشت 88 دوستی از قول دكتر شفیعی كدكنی برای من نوشت:

طفلی به نام شادی دیریست گم شده است

...... هر كس از او نشانی دارد

ما را خبر كند....



-----------------

دهم اردیبهشت نوشتم



دیدم پیام تو، گم‌گشته‌ای نبود

بهتر نگاه كن هر روز صبح زود

در كوچه­ای كه دل جز غم در آن ندید

ترسیده دخترك، رنگش شده سفید

از ترس جغد شوم كز كرده كنج باغ

ترسیده مرغ عشق از حمله كلاغ

آن دخترك هنوز در دل امیدوار

بر روی چهره­اش دارد گل بهار

اسمش عوض شده دنبال او نگرد

بر خود نهاده او یك نام مثل مرد

از صبح روز قبل شد نام او امید

گر خوب بنگری خواهی دوباره دید

پی نوشت:

این شعر در مجموعه شعر یلدای درد چاپ شده است

علاقه مند بودم که شخصا به دکتر تقدیم کنم ولی متاسفانه دکتر در سفر است و امکانش فراهم نشده است

هیچ نظری موجود نیست: