۱۳۸۹ مهر ۳۰, جمعه

جهل مرکب

کسی نمی داند که آوار بی پایان و بی هنگام را دلیل چیست
بهانه دشمنی ها و کینه ورزی ها کدام است
هنوز کسی نفهمیده که چرا ضعف خود را در سایه تضعیف دیگران مخفی می کنند
و چرا در جهل مرکب خود چنان غرق شده اند که گویی امیدی به بیداری آنان نیست
مگر با نغمه ازلی اسرافیل
و
پایان بازیگران شبه انسان چگونه نوشته است
روزی که این موجود دوپا آموخت که دروغ چیست
روزی که پذیرفت تا آن زمان که دروغ می تواند پرده ای باشد بر ضعف های او هرچند شاید روزی این پرده فر افتد
و روزی که بر دل خود رنگ غم انگیز فراموشی پاشید
روزی که آموخت که سخن ناحق در حق دیگران باعث حس جالب عقده گشایی می شود
و
و
و
آن زمان خدایان به فراموشی سپرده شدند
و خدایان کفن پوش توبه سیاهکاران شدند
و شب
تمام حقیقت وجود این مدعیان شد

۱ نظر:

زینت گفت...

خدایان بازیچه ی دست کودکانی شدند که در کوچه ها بادست های گل مالی شده از ترس نیشگونهای مادرانشان برای خدایان خط و نشان میکشیدند که اگر رسوایشان کند.....