شعر حرف دل است در خلوت انسان، وقتي به زبان مي آيد نشانه حيات روح است و اين آيينه خلوتی که سالهاست كه در جستجوي آن هستم فارغ از كار و زندگي روزمره.....
اين وبلاگ به صورت كامل در آدرس http://mabasi.mihanblog.com نيز موجود است
۱۳۸۹ آبان ۳, دوشنبه
بدون عنوان
چه بد پندار و گفتارند و رفتار سگان بي هنر اين قوم كفتار نه احمد مي شناسند و نه زرتشت اسير وهم خود در يك شب تار بجاي ذكر زهراي صديقه فقط در فكر تزويرند و تكرار شب و تنهايي و فرداي تاريك بود بادافره دلهاي بيمار
۲ نظر:
ناشناس
گفت...
من از مجاورت یک درخت میآیم,که روی پوست آن,دستهای ساده غربت اثرگذاشته بود"به یادگارنوشتم خطی زدلتنگی"
یک ساعت که آفتاب بتابد,خاطره آن همه شب های بارانی از یادمیرود.واین است حکایت آدم ها , فراموشی..... البته به شرط آنکه کاخ آرزوهایت را ویران نکرده باشد, شمع امیدت را خاموش نکرده باشد و گوشش را نبسته باشد تا صدای خرد شدن غرورت را بشنود .....که در این صورت او را خواهی بحشید..
۲ نظر:
من از مجاورت یک درخت میآیم,که روی پوست آن,دستهای ساده غربت اثرگذاشته بود"به یادگارنوشتم خطی زدلتنگی"
یک ساعت که آفتاب بتابد,خاطره آن همه شب های بارانی از یادمیرود.واین است حکایت آدم ها , فراموشی..... البته به شرط آنکه کاخ آرزوهایت را ویران نکرده باشد, شمع امیدت را خاموش نکرده باشد و گوشش را نبسته باشد تا صدای خرد شدن غرورت را بشنود .....که در این صورت او را خواهی بحشید..
ارسال یک نظر