۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه

آرامش

خيلي سخته كه آدم دنبال چيزي باشه كه ندونه كجاست
و غم انگيز ترين حالت اينه كه اون چيز توي پارك سر كوچه هم پيدا بشه
مثلا يه دقيقه آرامش

۳ نظر:

مریم گفت...

و می بینی چقدر تلخ است وقتی سر کوچه آدم باغی (از کلمه پارک خوشم نمیاد.) نباشد.

ناشناس گفت...

چو خاري به دل داري از روزگار
چو نتواني از دل برون كرد خار
چو درمان و دارو نيايد به دست
زر و زور بازو نيرزد به هيچ
چو تدبير و نيرو نيايد به كار
در آن تنگنايي كه اندوه و رنج
دلت را فراگيرد از هر كنار.....
به گل فكر كن!
به پهنای یك آسمان گل
به دریای تا بیكران گل...
رها كن تن خسته ات را
در آن باغ تا بی نهایت بهار
شنا كن!
سبكبال،
پروانه وار .......
مگر ساعتی دور از آن كارزار
بیاسایی از گردش روزگار.

زینت گفت...

و این همه آرامش های دم دستی دقیقن شبیه ظروف ملامین زمان مادربزرگم، فراموشم شده... شبیه روزهای کودکی ام که بی اراده آرام بودم،گریه میکردم، میخندیدم ولی بازهم آرامش بود...